سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به عبد اللّه پسر عباس در باره نظرى که داده بود و امام موافق آن نبود فرمود : ] تو راست که به من نظر دهى و اگر نپذیرفتم از من اطاعت کنى . [نهج البلاغه]
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان دانشگاه‏هاى استان یزد - مشق شب
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
اوقات شرعی

  • بازدید امروز: 104
  • بازدید دیروز: 4
  • مجموع بازدیدها: 164974
    » درباره من
    بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان دانشگاه‏هاى استان یزد - مشق شب
    مرتضی رضاییان

    » برخی مقالات من در رسانه های دیگر
    مقاله مندرج من در اعتماد که از کیهان سرک کشید! [285]
    شرایط ویژه ادعای مخالفان [125]
    کدام شرایط ویژه؟! [109]
    پلورالیسم رسانه‏ای وچمدانهای دلار [143]
    بخشنامه ای برای سلامتی [121]
    آب را گل نکنید [204]
    شاگرد ممتاز مکتب روح الله [263]
    این هم یکی دیگر از جلوه های اصولگرایی [183]
    آب را گل نکنید! [127]
    دو تابلو در برابر شورای شهر سوم [169]
    پلورالیسم رسانه‏ای و چمدانهای دلار [161]
    کدام شرایط ویژه [168]
    از انرژی هسته‏ای تا چای و خرما [232]
    کدام شرایط ویژه [123]
    عرصه فرهنگ؛ چشم انتظار تحولی اساسی [160]
    [آرشیو(36)]


    » آرشیو مطالب
    سیاسی
    فرهنگی

    » لوگوی وبلاگ


    » لینک دوستان
    پیاده تا عرش
    پیامبر اعظم(ص)
    مشق شب
    قاسم روانبخش میبدی
    سید مصطفی میرمحمدی میبدی
    محمدحسین رنجبران
    کوکب هدایت
    آب و آتش
    شاهراه عدالت
    محمد مبینی

    » طراح قالب

        

    »» بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان دانشگاه‏هاى استان یزد

    رابطه با آمریکا برای ما مضر است
    رابطه‏ى سیاسى با آمریکا براى ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمیکند. آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالى که با هم رابطه‏ى سیاسى داشتند، سفیر داشتند؛ این آنجا سفیر داشت، آن هم اینجا سفیر داشت. رابطه که خطر جنون‏آمیز و سیطره‏طلبانه‏ى هیچ قدرتى را از بین نمیبرد. ثانیاً وجود رابطه براى آمریکائى‏ها - نه امروز، همیشه اینطور بوده - وسیله‏اى بوده است براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدورى در آن کشور. انگلیسى‏ها هم همین طور بودند. انگلیسى‏ها هم در طول سالیان متمادى سفارتخانه‏شان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ کسانى که حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانه‏ها یکى از کارهایشان این است.

    در همین قضایائى که حدود هفده هجده سال پیش در چین اتفاق افتاد و جنجال فوق‏العاده‏اى شد، سفارت آمریکا محور و مرکز اداره‏ى آشوبها و اغتشاشها بود. اینها این خلأ را در ایران دارند؛ احتیاج به پایگاه دارند، و پایگاه ندارند؛ این را میخواهند. احتیاج به رفت و آمد آزاد و بى‏دغدغه‏ى مأموران جاسوسى و مأموران اطلاعاتى‏شان و ارتباطات نا مشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما این را ندارند. ارتباط، این را براى آنها تأمین میکند. حالا مینشینند آقایان وراجى کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطه‏ى با آمریکا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه‏ى با آمریکا براى ما مفید است. آن روزى که رابطه‏ى با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.

    میگویند: چرا جلب دشمنى آمریکا را میکنید؟ مثلاً فرض کنید حالا رئیس جمهور تعبیر تندى میکند، ناگهان آقایانِ به اصطلاح عقلا میگویند این تعبیر تند بود؛ این دشمنى آمریکائى‏ها را جلب میکند. نه آقا! دشمنى آمریکائى‏ها تابع این الفاظ و تعبیرات نیست. دشمنى، دشمنىِ اصولى است. این دشمنى در زمانهاى مختلف بوده. از اول انقلاب تا حالا دشمنى بوده - حالا بحث خطر حمله‏ى نظامى را بعد یک جمله‏اى عرض خواهم کرد - حداقل در طول هجده سال اخیر، یعنى از بعد از پایان جنگ تحمیلىِ هشت ساله تا امروز، همیشه این خطر وجود داشته؛ یعنى همیشه ملت ایران تهدید میشده، که ممکن است اینها حمله‏ى نظامى بکنند؛ مال امروز نیست. آن چیزى که میتواند خطر دشمن را ضعیف کند، نمایش قدرت شماست، نه نمایش ضعف شما. نمایش ضعف شما دشمن را تشجیع میکند. آن چیزى که ممکن است جلوى خودسرى و خودکامگى دشمن را بگیرد، این است که احساس کند شما قدرتمندید. اگر احساس کند ضعیفید، بدون مانع، هر کارى که بخواهد بکند، میکند.

    ب) اشکال تراشی غیرمنطقی
    یک نمونه از ایجاد یأس که من این را لازم است عرض کنم - یعنى انصاف اقتضاء میکند که انسان اینها را بگوید - اشکال‏تراشى‏هاى غیر منطقى است. امروز شما ملاحظه کنید؛ متأسفانه راجع به اغلب تصمیمات دستگاه اداره‏ى کشور از سوى یک عده مخالف‏خوان اشکال‏تراشى میشود؛ اشکال‏تراشى‏هاى غیر منطقى. اگر تصمیم اقتصادى است، اگر تصمیم سیاسى است، اگر تصمیم در حوزه‏ى مسائل هنرى و فرهنگى است، اگر تصمیم در حوزه‏ى مسائل بین‏المللى است، به خصوص نسبت به دولت - حالا نسبت به رهبرى یک مقدار رودربایستى‏اى هست و یک چیزهائى را ملاحظه میکنند - آزاد، راحت و با اهانت مطالبى میگویند. این کارها زشت است.

    ممکن است کسانى که این کارها را میکنند، ندانند چه تأثیر سوئى این کار دارد. این، همان ایجاد یأس است؛ یعنى نقطه‏ى مقابل اعتماد به نفس. این، حالت ایجاد خودباختگى و انفعال و خودکم‏بینى است. خیلى از کسانى که در این میدانها تلاش میکنند، فعالیت میکنند، متأسفانه نمیفهمند و توجه ندارند که تأثیر کارشان چیست. اینها آدمهاى بدخواهى نیستند. البته بعضى بدخواه هستند، اما غالباً بدخواه نیستند؛ ملتفت نیستند، ارزیابى درستى از کار خودشان ندارند. دولت تصمیم اقتصادى میگیرد، اعتراض پشت سر اعتراض، آن هم با لحنهاى اهانت‏آمیز؛ تصمیم سیاسى میگیرد، همین طور؛ تصمیم بین‏المللى میگیرد، همین طور؛ به فلان سفر میرود، همین‏طور؛ به فلان سفر نمیرود، همین طور. وقتى ما سوار این اتوبوس شدیم و به این راننده اطمینان کردیم، دیگر سر هر پیچى که نباید گفت آقا مواظب باش، آقا دستم فلان شد، دلم لرزید. خب دارد رانندگى میکند، میرود دیگر. این در حالى است که این دولت انصافاً دولت پرکار و در بعضى از خصوصیات نمونه است. اینکه به همه‏ى شهرها میروند، این خیلى براى من مهم است؛ خیلى براى من جالب است. رئیس جمهور، وزیر و مدیران ارشد اجرائى کشور به شهرهاى مختلف میروند. این رفتن به شهرها خیلى تأثیر دارد. بعضى میگویند آقا ما گزارشها را که میخوانیم؛ نه، گزارش خواندن فرق میکند با رفتن. شاید بیش از اغلب مدیرها براى من گزارش مى‏آید. وقتى انسان میرود به یک شهرى، میرود به یک استانى، مى‏نشیند با یک مردمى، مى‏نشیند با یک مجموعه‏ى جوانى، مى‏بیند گزارشها با آنچه که واقعیت است، تفاوتهائى دارد. انسان آنچه که مى‏بیند و میشنود، از گزارش خیلى باارزش‏تر است. این کار را امروز دولت دارد میکند. به همه جاى کشور سفر میکنند. یک گوشه‏اى از این را میگیرند، تبدیلش میکنند به نقطه‏ى ضعف و ایراد گرفتن. چرا در این سفر صد تا مصوبه داشتید؛ در حالى که پنجاه تایش بیشتر قابل عمل نیست؟ خیلى خوب، حالا پنجاه تایش عمل بشود؛ این بهتر از هیچى نیست؟ اینها ایجاد یأس است. ایرادتراشى‏هاى بیخود: چرا به فلان سفر رفتید؟ چرا به فلان سفر نرفتید؟ اینها اشکال‏تراشى‏هائى است که یأس‏آفرین است. عرض کردم؛ اغلب کسانى هم که این کار میکنند، توجه ندارند به دنباله‏ى کارشان. بالاخره هر دولتى ضعفى دارد. نه اینکه این دولت ضعف ندارد؛ چرا، ضعف و خطا دارند؛ مثل بقیه‏ى دولتها. بنده‏اى که میخواهم خطا بگیرم، مگر خودم خطا ندارم؟ خطاهاى ما الى ماشاءاللَّه؛ یکى دو تا که نیست. انسان جایزالخطاست؛ باید تلاش کند خطا نکند یا کمتر بکند. کسانى هم که خطاى طرف مقابل را مى‏بینند، باید دلسوزى کنند و خطا را به گوش او برسانند؛ اما هوچیگرى کردن، مردم را دلسرد کردن، اعتماد به نفس مردم را شکستن، آنها را ناامید کردن نسبت به آینده، هیچ روا نیست. این خطاب من به همه است؛ هم به مطبوعات، هم به رسانه‏ها، هم به مسئولین، هم به کسانى که منبرهاى گوناگون خطابه و سخن گفتنِ با مردم را دارند؛ در مجلس، در نماز جمعه، در جاهاى دیگر، در دانشگاه‏ها. این چیزى است که بحث مصلحت کشور است؛ باید مصلحت کشور را رعایت کرد. این هم یکى از آن راه‏هاى مقابله‏ى با اعتماد به نفس ملى است.

    ج) هوچی‌گری مطبوعاتی
    یکى از راه‏ها - که این راه سوم را هم غربى‏ها بشدت در این سالها دنبال کردند - مسئله‏ى هوچیگرى است؛ هوچیگرى مطبوعاتى. آدم خیال میکند که هو کردن افراد مال محدوده‏هاى خاصى از مردم است، توى مجامع خاصى؛ نخیر، در سطح بین‏الملل یکى از کارهائى که بسیار رایج است، هوچیگرى است؛ هوچیگرى رسانه‏اى. امروز امکانات رسانه‏اى هم فراوان است.

    نمونه‌های حقوق بشر آمریکایی
    یکى از این هوچیگرى‏ها همین مسئله‏ى حقوق بشر است. حالا کسانى این حرفها را میزنند که گوانتاناموى آنها عرق شرم بر پیشانى هر انسان باشرفى جارى میکند؛ امضاى دستور شکنجه از سوى رئیس جمهورشان، انسان را در مقابل حقیقت دچار شرمسارى میکند؛ اسناد گوانتانامو را، اسناد بازجوئى‏ها را به دستور مقامات بالایشان آتش میزنند و میسوزانند؛ آدمهائى که اینقدر نسبت به حقوق بشر بى‏اعتناء هستند؛ آدمهائى که ملتها را تحقیر میکنند. اگر امروز شما بروید با ملت عراق صحبت کنید، اولین چیزى که میگویند، این است که به ما بى‏احترامى میکنند، ما را تحقیر میکنند. اولین چیز، بیکارى و گرسنگى نیست. جوان عرب یک نخوتى دارد، یک غرورى دارد؛ این را مى‏آیند جلوى زنش دستبند میزنند، او را دمر میخوابانند، با چکمه بر پشت او میگذارند و میکوبند؛ او را شرمنده میکنند. اینجور اینها نسبت به حقوق بشر بیگانه‏اند. توى زندان ابوغریب عراق آن بلاها را سر متهمین مى‏آورند که انسان از یادآوردنش شرم میکند. من گاهى اوقات یادم مى‏آید، خجالت میکشم. اینها آن‏وقت میگویند حقوق بشر! و حالا از جمله جمهورى اسلامى را، و هر دولت مخالف خودشان را در سطح دنیا متهم میکنند به اینکه شما نقض حقوق بشر کردید! خب، این مسخره نیست؟ حالا همین کار مسخره را که یک دشمنى از بیرون میکند، گاهى در داخل هم آدم مى‏بیند متأسفانه همان را تکرار میکنند و بازتاب میدهند؛ همان حرف را اینها هم میزنند.

    نمونه‌های دموکراسی آمریکایی
    در مسئله‏ى دموکراسى، کسانى که حکومتهاى کودتائى را پشتیبانى کردند - الان حکومتهاى کودتائى هستند، که من نمیخواهم اسم بیاورم؛ خود شماها میدانید - حکومتهاى مستبد موروثى را بشدت پشتیبانى کردند، در آنجاهائى که با نیروى نظامى، با شعار دموکراسى رفتند، نتوانستند دموکراسى را راه بیندازند؛ یعنى نخواستند. در عراق اول حاکم نظامى گذاشتند؛ بعد دیدند کار پیش نمیرود، حاکم سیاسى گذاشتند؛ بعد با انتخابات مخالفت کردند. على‏رغم آنها انتخابات انجام گرفت. حالا هم مرتب این حکومت و مجلس عراق و دولت عراق را که منتخب مردمند، تهدید میکنند. اینها آن وقت میگویند شما دموکراسى ندارید! باز در داخل یک عده‏اى متأسفانه همان حرف را تکرار میکنند. من واقعاً تعجب میکنم. اینها یأس ایجاد کردن و هوچیگرى است؛ ضد اعتماد به نفس ملت ایران است.

    انتخابات، مظهر بارز دموکراسی
    ما هر سال یک انتخابات داریم راه مى‏اندازیم؛ مگر غیر از این است؟ مگر مردم در انتخابات شرکت نمیکنند؟ مگر در جاهاى دیگر دنیا که ادعاى دموکراسى دارند، بیش از این کارى انجام میگیرد؟ با این شور و شوق، مردم در انتخاباتهاى گوناگون شرکت میکنند؛ با رقابتهائى که وجود دارد؛ رقابت کامل بین جناحهاى مختلف، باز - حالا آن‏که میگوید، دشمن است - در داخل چرا یک عده‏اى همین‏طور یا صریحاً میگویند دموکراسى و مردمسالارى نیست، یا صریحاً نمیگویند؛ جورى میگویند که معنایش همان «نیست» است؟ میگویند آقا ما باید براى ایجاد مردم‏سالارى در کشور تلاش کنیم! چیزى که هست. میخواهید براى ایجاد آن چیزى که هست، تلاش کنید؟! اینها آن چیزهائى است که نقطه‏ى مقابل اعتماد به نفسى است که ملت ما به آن احتیاج دارد و باید آن را داشته باشد.

    در موضوع حقوق زن غرب باید جواب بدهد!
    مسئله‏ى زن. من بارها گفتم به شما خواهران عزیز، فرزندان خودم، دختران خودم، شما جوانهاى دانشجو، دخترهاى دانشجو؛ الان هم با جدیت عرض میکنم که در قضیه‏ى زن، آنى‏که باید جواب بدهد، آنى‏که گریبانش گیر هست، غرب است، نه اسلام، نه جمهورى اسلامى. آنهائى که مرزهاى دو جنس را بکلى از بین بردند، آزادى جنسى را در عمل، در زبان، در تبلیغات، حتّى در فلسفه ترویج کردند، باید پاسخ بدهند. نتیجه این شد که با توجه به خوى تجاوزگرى طبیعى و قوّت طبیعى‏اى که مرد نسبت به زن دارد، زن مظلوم واقع بشود و نسبت به زن حق‏کشى انجام بگیرد. زن را وسیله‏اى براى فروش کالاهایشان قرار بدهند؛ مثل یک کالا، مثل یک متاع! شما این مجلات فرنگى را نگاه کنید؛ براى فروش یک متاع، پیکر لخت یک زن را نشان میدهند! آخر اهانتى از این بالاتر براى یک زن ممکن است؟ آنها باید جواب بدهند.

    حجاب در جهت کرامت زن است
    حجاب، تکریم آن کسى است که در حجاب است. حجاب زن، تکریم زن است. در بیشتر کشورها - حالا من «بیشتر» که میگویم، چون همه را اطلاع ندارم - در گذشته، در قدیم، در همین اروپا تا دویست سیصد سال پیش زنهاى اعیان و اشراف حجابى روى صورتشان مى‏انداختند؛ در بعضى از فیلمهاى قدیمى شاید دیده باشید. یک حجاب مى‏انداختند که چشمها به روى آنها نیفتد. این، تکریم است. در ایران باستانى زنهاى اعیان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زنهاى افراد پائین و طبقات پست، نه، بى‏حجاب هم مى‏آمدند؛ مانعى هم نبود. اسلام آمد این تبعیض را گذاشت کنار، گفت نخیر، زن باید باحجاب باشد؛ یعنى این تکریم مال همه‏ى زنان است. این است نظر اسلام. آن وقت آنها حالا شده‏اند طلبکار، ما شده‏ایم بدهکار! آنها بدهکارند؛ آنها باید بگویند چرا زن را مثل یک کالا وسیله‏ى شهوترانى قرار دادند. یک آمارى را همین دیروز براى من نقل کردند - آمار مال یک هفته قبل است - که یک سوم زنهاى دنیا از دست مردها کتک میخورند! به نظر من اشک انسان در مى‏آید؛ این گریه‏آور است. و این بیشتر در کشورهاى صنعتى است؛ در کشورهاى فرنگى است و ناشى از همان خشونتهاى جنسى و مطالبات خشن جنسى است که مرد از زن دارد. این هوچیگرى‏هاى آنها در مورد زن است؛ آن وقت راجع به زن بحث میکنند: شما حجاب را اجبارى کردید. خود آنها بى‏حجابى را اجبارى میکنند، دختر دانشجو را تو دانشگاه راه نمیدهند، به خاطر اینکه روسرى دارد، آن وقت به ما میگویند چرا شما حجاب را اجبارى کردید! این در جهت کرامت زن است، آن در جهت پرده‏درى و بى‏احترامى به زن است. و از این قبیل مواردى هست که اینها هوچیگرى‏هاى غرب است.

    هوچی‌گری‌ها، اعتماد به نفس را نشانه رفته است
    من از اینکه این هوچیگرى‏ها اثر مطلوب آنها را بگذارد، نگرانم. اینکه راجع به اعتماد به نفس حرف میزنم، یکى از عللش این است. این هوچیگرى‏ها اول در چهار نفر به اصطلاح نخبه‏هاى ما اثر بگذارد، از طرف ملت ایران احساس شرم کنند در مقابل آن هتاک غربى، و آنها شروع کنند به حمله کردن؛ اعتماد به نفس ضربه بخورد. توجه داشته باشید که این هوچیگرى‏ها یکى از شیوه‏هاى سه‏گانه براى متزلزل کردن اعتماد به نفس یک ملت است.

    احتمال برخورد سخت!
    یکى هم مسئله‏ى برخورد سخت است، که البته این امروز احتمالش کم است؛ از گذشته کمتر است. اینجا هم من عرض بکنم که یک بى‏انصافى‏هائى انجام میگیرد. گوئى که ما بودیم که تهدید سخت دولت سیطره‏جوى آمریکا را به سمت خودمان جلب کردیم؛ نه، عرض کردم؛ از بعد از پایان جنگ تحمیلى تا امروز، هیچ وقت نبوده که احتمال حمله‏ى نظامى آمریکا به ما نباشد. امروز کمتر از گذشته است. مسئولین دولت قبل، اوّلى که آمدند، یکى از حرفهایشان این بود که میگفتند تا قبل از آمدن دولت ما، لوله‏هاى توپ یا گلوله‏ى آمریکا به سمت ایران آماده‏ى شلیک بود؛ ما آمدیم، برداشته شد. پس خب، قبلاً بوده. در همین زمانِ دولت قبل بود که آن کسى که خودش مجسمه‏ى شرارت است، ملت ایران را جزو محور شرارت معرفى کرد. بوش، بوشِ شرور، بوشى که وجود او سر تا پا شر و پلیدى است، ملت ایران را یکى از سه ملت یا سه کشور محور شرارت قرار داد. این مال آن زمانى است که یک خرده هم ملاحظه‏ى آمریکائى‏ها را میکردند؛ بعضى‏ها هم از داخل گاهى اوقات چیزهائى میگفتند که آنها خوششان بیاید. البته شما این را بدانید که مسئولین برتر نظام، رؤساى جمهور ما یا مسئولین درجه‏ى یک نظام، اینها همیشه در همه‏ى این دوره‏ها مردمان بااخلاص و علاقه‏مند به پایه‏هاى نظام و مبانى نظام بودند؛ اینها انقلابى بودند؛ این مربوط به آنها نیست؛ مربوط به همان کسانى است که همه جا دور و برى‏ها کارهائى را میکنند که اصل‏کارى‏ها معتقد به آنها نیستند. به هر حال از این چیزها بوده.

    البته ما به عنوان یک کشور، یک ملت، یک نظام بایستى همیشه از لحاظ نظامى هوشیار باشیم. حالا یک روز آمریکاست، یک روز ممکن بود در گذشته شوروى باشد، یک روز ممکن بود یک کشور همسایه‏ى شرور مثل صدام حسین باشد. ما باید همیشه هوشیار باشیم، هوشیار هم هستیم. امروز هم با اینکه همه میگویند گزینه‏ى نظامى آمریکا از روى میز کنار گذاشته شد - که بعضى اعتقاد دارند از اول روى میز نبود، که حالا کنار گذاشته بشود - بنده اعتقادم این است و عمل ما هم همین است؛ باید مراقب باشیم، باید هوشیار باشیم، مسئولین نظامى ما باید بیدار باشند، ملت ما باید هوشیار باشد.

    خب، خلاصه‏گیرى کنیم. اعتماد به نفس ملى یکى از ضرورتهاى ملت ماست در همه‏ى دورانها؛ بخصوص در این دوران. علت این، بخصوص هم این است که دشمن در صحنه‏هاى گوناگون در گلاویز شدن با ملت ایران ناکام مانده؛ حالا دنبال شیوه‏هاى جدید، راه‏هاى جدید، حیله‏هاى جدید است و مکرهاى جدیدى میکند؛ «و مکروا و مکر اللَّه». شما هم که بنده‏ى خدا هستید، در مقابل مکر او، در مقابل ترفند او باید هوشیارى ویژه‏ى خودتان را داشته باشید.

    ضرورت تأمل بر موضوع اعتماد به نفس
    چیزهائى که این اعتماد به نفس را ضعیف میکند، باید از آن اجتناب شود؛ بخصوص نخبگان، که بعضى از اینها را من گفتم؛ خودتان فکر کنید، رویش مطالعه کنید؛ چیزهائى که این اعتماد به نفس را تقویت میکند، اینها را باید برجسته کنید؛ شما در نشریات دانشجوئى، استاد در سر کلاس، دانشجوها در تشکلهاى دانشجوئى، دانشجوها در محیط اثرگذارى خودشان.

    دانش‌جوی اثرگذار
    یکى از این برادرها گفتند با اینکه اثرگذارى دانشجوها زیاد است، در همه‏ى مسائل با آنها مشورت نمیشود. خب، با مجموعه‏ى چندین هزار نفرى دانشجوئى چگونه میشود مشورت کرد؟ حالا پنجاه شصت هزار دانشجو در یزد است. مشورت یک سازوکار خاصى دارد. کارها بى‏مشورت هم نیست. من میخواهم بگویم اثرگذارى دانشجوئى بیش از آنچه که با مشورت‏دهى به مسئولین باشد، با جهت‏دهى به عناصر انسانى در نیروهاى تحت تأثیر است. شما در خانواده‏تان میتوانید اثر بگذارید؛ روى برادر و خواهرتان میتوانید اثر بگذارید؛ روى پدر و مادرتان میتوانید اثر بگذارید. در محیط زندگى خودتان، روى فامیل، روى دوست، روى همبازى در ورزش میتوانید اثر بگذارید؛ اثر به زبان، اثر به منش، اثر به رفتار. این بهترین توفیق و پیروزى براى دانشجوست؛ اثرگذارى در محیطهائى که میتواند در آن اثرگذارى بکند. البته بعضى محیطها از این هم بیشتر است. بخصوص شما جوانید؛ این جوانى را قدر بدانید؛ این حوصله و نشاط جوانى را قدر بدانید. ماها در دوران اختناق - حالا نباید خیلى از خودمان بگوئیم؛ شماها از آن وقت ماها خیلى جلوترید؛ اما حالا بد نیست این را هم بدانید - که به سن حالاهاى شما بودیم، جوان بودیم، وضعیت از لحاظ امنیتى یا غیره طورى بود که نمیشد رفت یک جائى نشست؛ وقتى مجبور بودیم یک جائى صحبت کنیم، سه ساعت، چهار ساعت سر پا به بحث و تبادل نظر و گفتن و شنفتن میگذشت! جوان نیرو دارد، نشاط دارد، توانائى دارد؛ میتواند با پشتوانه‏ى همین نیروى جوانى خود اثرگذارى کند. پس عوامل تضعیف اعتماد به نفس را بایستى هرچه میتوانیم، حذف کنیم؛ عوامل تقویت اعتماد به نفس را هرچه میتوانیم، تقویت کنیم.

    پروردگارا ! این جوانهاى عزیز را، این دلهاى پاک و نورانى و روشن و بااستعدادِ تقرب به خودت را هرچه بیشتر نورانى کن؛ آنها را به خودت هرچه بیشتر نزدیک کن؛ آنها را عاقبت به خیر کن. پروردگارا ! آینده‏ى این کشور را که به دست این جوانها ساخته خواهد شد، از امروز و گذشته‏ى آن بمراتب بهتر و زیباتر قرار بده. پروردگارا ! معلمان بزرگ این راه را و در رأس آنها امام بزرگوارمان را و شهداى عزیزمان را با اولیائت محشور کن. پروردگارا ! شهداى برجسته‏ى این شهر و این استان - شهید بزرگوار، مرحوم آیةاللَّه صدوقى و بقیه‏ى شهداى عزیز این استان - را با اولیائت محشور کن.

    والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته

    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مرتضی رضاییان ( یکشنبه 86/10/16 :: ساعت 7:51 عصر )

    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نجیب
    بی مقدمه
    شیخ انصاری، آن نمایندگان و این نماینده !
    [عناوین آرشیوشده]